- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 وادی عشق که جز تشنه در او نایاب است ریگش از خون دل تشنه لبان سیراب است
2 خواب مرگ است در آن وادی و بیدار دلی شده در سایه هر خاربنش در خواب است
3 سربنه یا سر خود گیر که این وادی را قوت زاغان همه از مغز اولوالالباب است
4 خارها خم شده بر خار مغیلان گویی جذب جان را ز تن خسته دلان قلاب است
5 جمع خواهی دلت اسباب جهان تفرقه کن تخم جمعیت دل تفرقه اسباب است
6 صوت ابواب فتوح است صدای نی و چنگ کو مغنی که دلم طالب فتح الباب است
7 لب فرو بند ز بیگانه که از دور سماع دور به هر که نه از دایره اصحاب است
8 منع جامی مکن از چاشنی شربت عشق که مگس وار فرو رفته درین جلاب است