- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 غیر مگذار که در بزم تو آید گستاخ گرم صحبت شود و با تو درآید گستاخ
2 در فریبنده سخنها چو دمد باد فسون برقع از چهرهٔ شرم تو گشاید گستاخ
3 به نگاه تو چو از لطف بشارت یابد به اشارت ز لبت بوسه رباید گستاخ
4 دست جرات چو گشاید ز خیالات غلط دستیازی به خیال تو نماید گستاخ
5 آن که پنهان کندت سجده چو می با تو کشد آید و رخ به کف پای تو ساید گستاخ
6 هست شایستهٔ فیض نظر پاک بتی که نظر در رخش از بیم نشاید گستاخ
7 محتشم بلبل باغ تو شد اما نه چنان که در اندیشهٔ گل نغمه سراید گستاخ