نهایت این کار آنست که محب محبوب از عراقی لمعات 8

نهایت این کار آنست که محب محبوب را آینه خود بیند و خود را آینۀ او

نهایت این کار آنست که محب محبوب را آینه خود بیند و خود را آینۀ او ,

2 هر دم که در صفای رخ یار بنگرد گردد همه جهان بحقیقت مصورش

3 چون باز در فضای دل خود نظر کند بیند چو آفتاب، رخ خوب دلبرش

گاه این شاهد او آید و او مشهود این، و گاه او منظور این شودو این ناظر او، و گاه این برنگ او برآید و گاه او بوی این گیرد. ,

5 عشق مشاطه‌ایست رنگ آمیز که حقیقت کند برنگ مجاز

6 تا بدام آورد دل محمود بطرازد بشانه زلف ایاز

گاه عاشق را حلۀ بها و کمال درپوشاند و بحلی حسن و جمال خودش بیاراید، چون عاشق در خود نظر کند، همه رنگ معشوقی بیند، بلکه خود را همه او بیند، لاجرم گوید: سبحانی ما اعظم شأنی و من مثلی،‌و هل فی الدارین غیری و گاه لباس عاشق در معشوق پوشد تا از مقام کبریا و استغنا نزول فرماید و با عاشق لابه گری کند: انی و حقی لک محب،‌فبحقی علیک کن لی محبا ,

گاه دست این بدامن او آویزد که: الاطال شوق الابرار الی. و گاه شوق او از گریبان این سر بزند:انی الیهم لاشد شوقاً. و گاه این بینائی او شود تا گوید: ,

9 رأیت ربیبعین ربی فقلت من انت؟ فقال انتا

گاه او گویائی این آید که: فاجره حتی یسمع کلام الله، در عشق از این بوالعجبی‌ها باشد. ,

عکس نوشته
کامنت
comment