- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
زشت رویی پیش طبیب رفت که بر زشتترین جایی دملی برآورده ام. طبیب تیز در روی او نگریست و گفت: دروغ می گویی، اینک روی تو را می بینم، بر وی هیچ دملی نیست! ,
2 ز زشتی است که سلطان شرع نپسندد که عضوهای فرود از کمر برهنه کنی
3 چو رویت از همه جا زشت تر بود چه عجب که رو بپوشی و جای دگر برهنه کنی