زلف آشفته همی تابی از ابن حسام خوسفی غزل 132

ابن حسام خوسفی

آثار ابن حسام خوسفی

ابن حسام خوسفی

زلف آشفته همی تابی و من می تابم

1 زلف آشفته همی تابی و من می تابم آتش چهره میفروز که من در تابم

2 شب خیال تو به بالین من آمد گفتم آه کامد به سرم عمر و من اندر خوابم

3 ما درین بحر به کشتی تو یابیم نجات کششی کن که به ساحل کشی از گردابم

4 آن چنان تشنه ی لعل لب سیراب توام کاب حیوان نتواند که کند سیرابم

5 طاق ابروی تو پیوسته مرا در نظرست زان جهت سجده کنان معتکف محرابم

6 به چه باب از در محبوب بگردانم روی روی فتحی ننمودند ز دیگر بابم

7 چنبر زلف تو شد سلسله ی ابن حسام هر طرف می کشد آشفته بدان قلابم

عکس نوشته
کامنت
comment