- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گنج مراد را که بر او قفل ابتلاست دندانه کلید ز دندان اژدهاست
2 آن رخنه ها به جان که ز دندان وی فتاد در ملک فقر کنگره قصر کبریاست
3 فقر است راحت دو جهان زینهار ازان میل غنا مکن که غنا صورت عناست
4 راحت همین به قاف قناعت بود بلی عنقا همه عناست چو از قاف خود جداست
5 تیریست کج شده که به آتش بود سزا آن را که قد به خدمت همچون خودی دوتاست
6 در طاعت خدای دو تا شو که تا کمان کج نیست، نیست در نظر اعتبار راست
7 جامی کدورت تو همه از وجود توست چون از وجود خویش گذشتی همه صفاست