- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن بار که پیوسته به ما دل نگران بود مشغول به ما بود و ملول از دگران بود
2 از ما برمید و دگرانش بر بودند آری مگرش مصلحت وقت در آن بود
3 دیروز بر آن بود که بارم بنوازد امروز بر آن نیست که دیروز بر آن بود
4 دوشش بگرفتم که برآرم بکنارش دیدم که سرش با من دلخسته گران بود
5 آشفتگی زلفش و بیماری چشمش گونی که از دود دل صاحب نظران بود
6 آن دور کجا رفت که در سایه حسنش اوقات من خسته به خوبی گذاران بود
7 میرفت و کمال از پی او رفت دل از دست با دیده غمدیده به حسرت نگران بود