- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عرش رحمان است رویش، علم الاسما گواست اعتقاد اهل حق این است و قول مصطفی است
2 گر به جامی بود جم را حشمت و شاهنشهی دارد این آیینه رویت که روی حق نماست
3 دیگران گر سدره فردا تمنا می کنند طوبی ما هست بالایت که حسنت منتهاست
4 (نقش هستی سر به سر روشن شد از رویت مگر جام جمشید رخت آیینه گیتی نماست)
5 آن که در جا نیستی می گویدت بی دیده است ذره ای جا بی تو در دنیا و در عقبی کجاست؟
6 آن که چون شیطان سجود قبله رویت نکرد گو به لعنت رو که چون ابلیس در چون و چراست
7 زان عزازیل از خدا نشنود امر اسجدوا کز حسد پنداشت آدم صورت غیر خداست
8 حسن رویت هست مستغنی زهررویی که هست آفرین بر بخشش فضلت که دریای عطاست
9 آن که جز روی تو دارد قبله در پیش نظر رخ ز روی حق بتابیده است و رویش در قفاست
10 ای ز هجران سوخته جانم به آتش همچو شمع چشم جان بگشا که روز وعده وصل و لقاست
11 (نیک و بد را علت از روی حقیقت چون یکی است از دویی بگذر که یکتاییم و یکتا کی دوتاست؟)
12 از ره صورت مسمایی و اسمی گرچه هست در حقیقت عین اشیاییم و اشیا عین ماست
13 حسن یار و عشق ما را انتهایی نیست چون اولین چیزی که می جویی از آن بی ابتداست
14 حسن او و عشق ما هست ای نسیمی لم یزل زان که حسن او قدیم و عشق ما بیانتهاست