نماید خرمن آزادگان چون از سلیم تهرانی غزل 37

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

نماید خرمن آزادگان چون رنگ کاهی را

1 نماید خرمن آزادگان چون رنگ کاهی را ز چشم برق همچون داغ اندازد سیاهی را

2 جهان از می‌پرستی چون خرابم می‌تواند کرد؟ چه نقصان است اگر راند کسی در آب ماهی را؟

3 بلندی پست فطرت را به اندک مایهٔ دنیاست که معراجی‌ست هر شاخ گیا، مرغان چاهی را

4 الهی آتشی در خانهٔ مرغ چمن افتد! که شاخ گل ز سر بگذارد این صاحب‌کلاهی را

5 دلم تا خفتگان انجمن را دید، می‌داند که گریه از برای چیست شمع صبحگاهی را

6 به مهر آسمان ایمن مشو کاین شحنه در آخر کند کرسی زیر دار، تخت پادشاهی را

7 به طرف جویبار از رقص نتوان منع او کردن که معشوق خوش‌آوازی به دست افتاده ماهی را

8 سلیم اهل سخن را بی‌زبانی عیب می‌باشد که واجب‌تر ز هر چیز است شمشیری، سپاهی را

عکس نوشته
کامنت
comment