فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

فروغی بسطامی
فروغی بسطامی

لب تشنه‌ای که شد لب جانان از فروغی بسطامی غزل 284

غزل 284 ام از 549 غزلیات

لب تشنه‌ای که شد لب جانان میسرش

1 لب تشنه‌ای که شد لب جانان میسرش دیگر چه حاجتی به لب حوض کوثرش

2 گر طرهٔ تو چنبر دل هست پس چرا چندین هزار دل شده پابست چنبرش

3 صاحب دلی که بر سر کویت نهاد پای دست فلک چه‌ها که نیاورد بر سرش

4 اسلام و کفر از آن رخ و گیسو مشوش‌اند زان خوانده‌ام بلای مسلمان و کافرش

5 طغرانگار نامه سیاهان ملک عشق خال است و خط و کاکل و زلف زره گرش

6 من جعد عنبرین نشنیدم که در کشد خورشید را به سایهٔ چتر معنبرش

7 دل داده‌ام بهای نخستین نگاه او جان را نهاده‌ام ز پی بار دیگرش

8 دلبر به جرم دوستی از من کناره کرد بیچاره مجرمی که جدایی است کیفرش

9 دوشم به صد کرشمه بتی بی گناه کشت کاندیشه‌ای نبود ز فردای محشرش

10 بگذر به باغ تا به حضور تو باغبان آتش زند به خرمن نسرین و عبهرش

11 شد تیره روزگار فروغی ولی هنوز ممکن نگشت صحبت آن ماه انورش

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر لب تشنه‌ای که شد لب جانان میسرش

شاعر شعر لب تشنه‌ای که شد لب جانان میسرش چه کسی است ؟

شاعر شعر لب تشنه‌ای که شد لب جانان میسرش فروغی بسطامی می باشد.

شعر لب تشنه‌ای که شد لب جانان میسرش در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 13 سروده شده است.

قالب شعر لب تشنه‌ای که شد لب جانان میسرش چیست ؟

قالب شعر لب تشنه‌ای که شد لب جانان میسرش غزل است

مضمون اصلی شعر لب تشنه‌ای که شد لب جانان میسرش چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر