-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 لب تشنهای که شد لب جانان میسرش دیگر چه حاجتی به لب حوض کوثرش
2 گر طرهٔ تو چنبر دل هست پس چرا چندین هزار دل شده پابست چنبرش
3 صاحب دلی که بر سر کویت نهاد پای دست فلک چهها که نیاورد بر سرش
4 اسلام و کفر از آن رخ و گیسو مشوشاند زان خواندهام بلای مسلمان و کافرش
5 طغرانگار نامه سیاهان ملک عشق خال است و خط و کاکل و زلف زره گرش
6 من جعد عنبرین نشنیدم که در کشد خورشید را به سایهٔ چتر معنبرش
7 دل دادهام بهای نخستین نگاه او جان را نهادهام ز پی بار دیگرش
8 دلبر به جرم دوستی از من کناره کرد بیچاره مجرمی که جدایی است کیفرش
9 دوشم به صد کرشمه بتی بی گناه کشت کاندیشهای نبود ز فردای محشرش
10 بگذر به باغ تا به حضور تو باغبان آتش زند به خرمن نسرین و عبهرش
11 شد تیره روزگار فروغی ولی هنوز ممکن نگشت صحبت آن ماه انورش