-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نازک اندامی که هست آسیب تن پیراهنش جانم آزارد ز آسیبی که آید بر تنش
2 چون گلشن می داشتم بر دست چون دارم روا کوفتد گل گل به تن چون گلبن از دست منش
3 ترسم از آزار مژگان ورنه دارم آرزو کز بدن آزردگی چینم به چشم روشنش
4 فن خوبان است گاهی جنگ و گاهی آشتی خوبتر بینم ز خوبان جهان در هر فنش
5 هر زمان بی موجبی با او برآرم سر به جنگ تا به رسم آشتی دست آورم بر گردنش
6 شد گریبان وصال او به چنگ از دست من دست آن کوتا بعد از آن بگیرم دامنش
7 بهر آن سرو این غزل جامی به برگ گل نویس باشد آن را افکند باد صبا پیراهنش