- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گهی که بر سر زلفت شمال میگذرد ازو بپرس که بر ما چه حال میگذرد
2 ز روز هجر تو رازی جز این نمیگویم که روز همچو مه و مه چو سال میگذرد
3 به مجلسی که تویی بینقاب مه ز سحاب نقاب کرده به صد انفعال میگذرد
4 چو بیرقیب همیبینمت ازان لب لعل گدایی عجبم در خیال میگذرد
5 تعطشم به تو ننشست اگرچه خنجر تو به حلق تشنه چو آب زلال میگذرد
6 دلم به یاد لبت از خیال لعل گذشت کسی که یافت گهر از سفال میگذرد
7 نمیرسد به دل اهل طبع جز جامی چو ذکر طوطی شیرین مقال میگذرد