1 خیمه بوالعجبی زد فلک شعبده باز هر دم از پرده برون نقش دگر گون آرد
2 صبحدم از سر کین تیغ ز خورشید کشید وز شفق شام مبادا که شبیخون آرد
3 شد دلم خون و ندانست کسی کاخر کار تا ازینحقه سر بسته چه بیرون آرد
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 الوداع ایدل که ما زینجا سفر خواهیم کرد منزل اصلی خود جای دگر خواهیم کرد
2 هست دنیا در حقیقت رود عقبی را پلی ما مسافر بیگمان زین پل گذر خواهیم کرد
1 ایها الناس دل از کار جهان برگیرید رستگاری طلبید و ره داور گیرید
2 تا چو پروانه درآئید بنور از ظلمات هر زمان شمع صفت سوز دل از سر گیرید
1 فرخنده باد مقدم عید خجسته فر بر روزگار دولت دارای بحر و بر
2 فرمانده بسیط زمین سرور زمان سلطان وجیه دولت و دین شاه دادگر
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **