ای اشک که امشبم به رو افتادی از جامی رباعی 31

ای اشک که امشبم به رو افتادی

1 ای اشک که امشبم به رو افتادی در صحبت جانان نه نکو افتادی

2 من بودم و یار و خلوت اکنون شده ام حیران که تو از کجا فرو افتادی

عکس نوشته
کامنت
comment