1 ذوق مشکل که گذارد دو نفس زنده مرا گر شود یک نفس آن گوهر نایاب ز من
2 از رخ و ابروی او روی نتابم به خدا رو بتابند اگر قبله و محراب ز من
3 محتشم گر به رفاقت شود آن بت مهمان از تو دین و دل و دانش دگر اسباب ز من
1 منم شکسته نهال ریاض عشق و گلی ز دهر میکند امسال غالبا بیخم
2 به زخم ناوک او چون شوم شهید کنید شهید ناوک شاطر جلال تاریخم
1 سخن درست بگویم اگرچه میترسم که آتش از دهنم سر برآرد از اعراض
2 به غیر عهد نهان نیستی ازو دیدم که بر محبت ما بیدریغ زد مقراض
1 ای زیر مشق سر خط حسن تو افتاب در مشق با کشیدن زلف تو مشگ ناب
2 بس نقش خامه زیر و زبر گشت تا از آن نقشی چنین ز دقت صانع شد انتخاب