شمشیر بدست آمد سر مست زجام از نشاط اصفهانی غزل 44

نشاط اصفهانی

آثار نشاط اصفهانی

نشاط اصفهانی

شمشیر بدست آمد سر مست زجام است

1 شمشیر بدست آمد سر مست زجام است بادا بحلش خون من ار باده حرام است

2 مفتون توام من نه بر آن طلعت و گیسو آنجا که بهشت است نه صبح است و نه شام است

3 وقتی ز خرابات به خلدم گذری بود کوثر نبود خوشتر از آبی که بجام است

4 شادی جهان زود مبدل بغم آید آنرا که بغم شاد شود عیش مدام است

5 با ما قدحی خواجه سپردن نتواند او را حذر از ننگ و مرا ننگ زنام است

6 وسواس خرد قصه بپایان نرساند از عشق بپرسید که نا گفته تمام است

7 تیری اگر از شست گشادیم و خطا رفت با خصم بگویید که تیغی به نیام است

8 جوش از هوسی در دل افسرده فتادست در عشق نشاط آتشی افروز که خام است

عکس نوشته
کامنت
comment