- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خورشید منور ز جمال تو هویداست در مشرب عذب تو چه گویم که چه سرهاست؟
2 عارف نکند منع من از عشق تو، آری مجنون چه کند؟ کین کشش از جانب لیلاست
3 عمریست بسر می برم اندر سر کویت در سایه زلف تو، که آن مایه سوداست
4 ناصح ز سیاهی دل خویش ندانست کان زلف سیه پوش تو غارتگر دلهاست
5 ای دل، همه کس طالب یارند، فاما تا بخت کرا جوید و دولت ز کجا خاست؟
6 از بوی می عشق تو شد مست جهانی زاهد بخرابات مغان آمد و می خواست
7 گویند که: آن یار ز قاسم نکند یاد این نیز هم از طالع شوریده شیداست