- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خورشید رخت از همه ذرات چو پیداست بروحدت تو جمله جهان شاهد و گویاست
2 بی بهره ز دیدارتوشد دیده اعمی بینا بجمال رخ تو دیده بیناست
3 بر بحر قدم نقش حبابست مراتب ظاهر همه موجست و حقیقت همه دریاست
4 ذرات جهان ظاهر و باطن بحقیقت از نور تجلی جمال تو هویداست
5 از باده توحید دلم مست مدامست جانم ز فروغ رخ تو واله و شیداست
6 چون غیر تو در صورت و معنی نتوان یافت پس این همه تغییر و تفاوت ز کجا خاست
7 حیران جمال رخ یار است اسیری زان فارغ و آزاده ز دنیا و زعقباست