- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آفتاب روی تو تابان شدست در شعاعش جان و دل حیران شدست
2 نور مطلق گشت ذرات جهان تاکه خورشید رخت تابان شدست
3 جان که در تاب تجلی شد فنا در حقیقت واصل جانان شدست
4 آنکه روز و شب گدای کوی تست بر همه خلق جهان سلطان شدست
5 شد بملک عاشقی افسانه هرکه در عشق تو جان افشان شدست
6 جان ما در پرتو حسن رخت محو و شیدا بی سر و سامان شدست
7 عشق جانان جان بیمار مرا بوالعجب هم درد و هم درمان شدست
8 جان و دل در راه عشقت باختن عاشق دیوانه را آسان شدست
9 تا اسیری شد اسیر زلف یار فارغ از کفر و هم از ایمان شدست