- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خورشید، درین کلبه شب افروز نباشد خورشید رخی، تا نبود روز نباشد
2 در جعبهٔ مژگان جفاکیش تو جانا یک تیر ندیدیم که دلدوز نباشد
3 هرگز نزند بلبل شوریده نوایم از سینه، صفیری که غم اندوز نباشد
4 چون من نتوان از سر کونین گذشتن تا همّتی از طالع فیروز نباشد
5 چون صبح به پاس دم اگر حاضر وقتی آن روز کدام است که نوروز نباشد؟
6 چون شمع درین بزم محال است برآرم هرگز سر حرفی که زبان سوز نباشد
7 چون کلک خوش آهنگ تو، امروز حزین نیست مضراب نوازی که نوآموز نباشد