جامی

جامی

جامی
جامی

ز آفتاب به رشکم که زیر پای تو افتد از جامی غزل 172

غزل 172 ام از 3391 واسطة العقد - غزلیات

ز آفتاب به رشکم که زیر پای تو افتد

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7

1 ز آفتاب به رشکم که زیر پای تو افتد ز سایه نیز که چون زلف در قفای تو افتد

2 به هر بلا رسد از تو غیر شکر نگویم مرا عطاست بلایی که از برای تو افتد

3 به چتر شاه کجا سر درآورم که به فرقم بس است سایه لطفی که از گدای تو افتد

4 ز خاک سرو بروید ز سرو دل چو صنوبر چو سایه در رهی از قد دلربای تو افتد

5 اگر بهشت بود خاطرم قرار نگیرد به خانه ای که نه همسایه سرای تو افتد

6 ز سینه کرده سپر چشم انتظار به راهم بود که بر سپرم ناوک جفای توافتد

7 بود ز نخل سخن میوه ریز خامه جامی امیدواری آن را که آن خورای تو افتد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ز آفتاب به رشکم که زیر پای تو افتد

شاعر شعر ز آفتاب به رشکم که زیر پای تو افتد چه کسی است ؟

شاعر شعر ز آفتاب به رشکم که زیر پای تو افتد جامی می باشد.

شعر ز آفتاب به رشکم که زیر پای تو افتد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر ز آفتاب به رشکم که زیر پای تو افتد چیست ؟

قالب شعر ز آفتاب به رشکم که زیر پای تو افتد غزل است

مضمون اصلی شعر ز آفتاب به رشکم که زیر پای تو افتد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
جامی

ز آفتاب به رشکم که زیر پای تو افتد از جامی غزل 172

غزل 172 ام از 3391 واسطة العقد - غزلیات
بنر