عبید زاکانی

عبید زاکانی

عبید زاکانی
عبید زاکانی

دوش سلطان خیالش باز غوغا از عبید زاکانی غزل 65

غزل 65 ام از 280 غزلیات

دوش سلطان خیالش باز غوغا کرده بود

1 دوش سلطان خیالش باز غوغا کرده بود ملک جان تاراج و رخت صبر یغما کرده بود

2 برق شوقش از دهانم شعله میزد هر زمان و آتش سودای او قصد سویدا کرده بود

3 دیده‌ام دریای خونست و من اندر حیرتم تا خیالش چون گذر بر راه دریا کرده بود

4 گر چه میزد یار ما لاف وفاداری دل عاقبت بشکست پیمانی که با ما کرده بود

5 جان ز من میخواست لعلش در بهای بوسه‌ای بی‌تکلف مختصر چیزی تمنا کرده بود

6 دردها چون دیر شد نومید روی از ما بتافت هر که روزی دردمندی را مداوا کرده بود

7 گر عبید از عشق دم زد پیش از این معذور دار کین گناهی نیست کان بیچاره تنها کرده بود

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دوش سلطان خیالش باز غوغا کرده بود

شاعر شعر دوش سلطان خیالش باز غوغا کرده بود چه کسی است ؟

شاعر شعر دوش سلطان خیالش باز غوغا کرده بود عبید زاکانی می باشد.

شعر دوش سلطان خیالش باز غوغا کرده بود در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر دوش سلطان خیالش باز غوغا کرده بود چیست ؟

قالب شعر دوش سلطان خیالش باز غوغا کرده بود غزل است

مضمون اصلی شعر دوش سلطان خیالش باز غوغا کرده بود چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر