- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سلطان عشق، ملک دل و دین، فرو گرفت او حاکم است، نیست کسی را بر او، گرفت
2 ملک مزلزل دل دیوانگان عشق آخر قرار بر مه زنجیر مو گرفت
3 ای گل به نازکی بنشین، بر سریر حسن کز حسن طلعت تو، جهان رنگ و بو گرفت
4 دلها هر آنچه یافت، به یک بار جمع کرد شهباز ما چو باز، پی جست و جو گرفت
5 خار درشت خوی، بسی تیغ زد، ولی عالم بحسن خلق، گل تازهرو، گرفت
6 مطرب بساز پرده، که خون مخالفان ساقی دور، در قدح و در سبو گرفت
7 گر سرو، پیش قد تو زد، لاف همسری آن راچمن، حدیث چنار و کدو گرفت
8 بختم ز خواب دیده، به روی تو باز کرد بختم ز خواب دیده، به روی تو باز کرد
9 سلمان غبار خاک رهش، داری آرزو مقبل کسی که دامن این آرزو گرفت