جامی

جامی

جامی
جامی

ای که سلطان خیالت کرده در جان منزل از جامی غزل 86

غزل 86 ام از 3391 واسطة العقد - غزلیات

ای که سلطان خیالت کرده در جان منزل است

1 ای که سلطان خیالت کرده در جان منزل است منزلت را منزلت بالاتر از آب و گل است

2 بس که جان و دل درآمد از در و دیوار تو خانه ای گویی نه از آب و گل از جان و دل است

3 اینچنین کین خانه را بینم فروغ از روی تو بیدلان را راز دل در وی نهفتن مشکل است

4 دل میان گریه دارد ازتو امید کنار غرقه را از موج دریا آرزوی ساحل است

5 رحم کن بر حال تنها مانده تاریک رو ای که مه در هودج و خورشیدت اندر محمل است

6 از تنم پیوند جان بگسل چو راندی ناقه تیز زانکه تن را پای فرسوده ست و جان مستعجل است

7 می کند جامی روان سوی تو شعری تر چو آب زانکه با آب روان طبع لطیفت مایل است

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ای که سلطان خیالت کرده در جان منزل است

شاعر شعر ای که سلطان خیالت کرده در جان منزل است چه کسی است ؟

شاعر شعر ای که سلطان خیالت کرده در جان منزل است جامی می باشد.

شعر ای که سلطان خیالت کرده در جان منزل است در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر ای که سلطان خیالت کرده در جان منزل است چیست ؟

قالب شعر ای که سلطان خیالت کرده در جان منزل است غزل است

مضمون اصلی شعر ای که سلطان خیالت کرده در جان منزل است چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی است.