صوفی که ز چشم تو برد جان به از کمال خجندی غزل 188

کمال خجندی

آثار کمال خجندی

کمال خجندی

صوفی که ز چشم تو برد جان به سلامت

1 صوفی که ز چشم تو برد جان به سلامت سر بر نکند تا به قیامت ز غرامت

2 امروز گر آن لب نگرد زاهد خود کام بسیار به دندان گزد انگشت ندامت

3 در دیده خیال قد تو روز جدائی چون سایه طوبی است به گرمای فیامت

4 گر زلف کجت بیند امام از خم محراب جز سوره واللیل نخواند به امامت

5 دی دید قیام تو مؤذن به نمازی قد قامت او برد زیاد آن قد و قامت

6 ما از پس صد پرده تماشای تو کردیم صاحب نظری هسته ز انواع کرامت

7 برخیز کمال از سر ناموس که رندان کردند اقامت به سر کوی ملامت

عکس نوشته
کامنت
comment