- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 صوفی که ز چشم تو برد جان به سلامت سر بر نکند تا به قیامت ز غرامت
2 امروز گر آن لب نگرد زاهد خود کام بسیار به دندان گزد انگشت ندامت
3 در دیده خیال قد تو روز جدائی چون سایه طوبی است به گرمای فیامت
4 گر زلف کجت بیند امام از خم محراب جز سوره واللیل نخواند به امامت
5 دی دید قیام تو مؤذن به نمازی قد قامت او برد زیاد آن قد و قامت
6 ما از پس صد پرده تماشای تو کردیم صاحب نظری هسته ز انواع کرامت
7 برخیز کمال از سر ناموس که رندان کردند اقامت به سر کوی ملامت