1
زهی روی تو روشن آفتابی
خطت بر لاله از سنبل نقابی
2
میانت را که میدیدیم و آن چشم
تو پنداری خیالی بود و خوابی
3
شراب عاشقی تا نوش کردم
به آسایش نخوردم دیگر آبی
4
غم زلف و رخت را شرح دادن
شبی باید دراز و ماهتابی
5
شبی در کلبه تاریک شاهی
قدم نه همچو گنجی در خرابی