زهی جمال تو مستجمع از عمادالدین نسیمی غزل 19

عمادالدین نسیمی

آثار عمادالدین نسیمی

عمادالدین نسیمی

زهی جمال تو مستجمع جمیع صفات

1 زهی جمال تو مستجمع جمیع صفات رخ تو آینه رونمای عالم ذات

2 به حق سبعه رویت که سوره کبراست که عید اکبرم این است و بهترین صلوات

3 کمال حسن رخت قابل نهایت نیست چرا که لایتناهی بود جمیع صفات

4 سجود قبله روی تو می کند دل من صلوة دایمم این است و قبله گاه صلات

5 ز لام و بی لبت یافتم حیات ابد که آب خضر همین شربت است و عین فرات

6 دلی که کشته رویت نشد بدان حی نیست چگونه زنده توان بود بی وجود حیات

7 تو شاه عرصه حسنی و هر که دید رخت به یک پیاده حسن رخ تو شد شهمات

8 زهی ز حسن رخت عید ماه نو کرده سواد زلف تو روشن شبی سیاه برات

9 به مصر جامع رویت گزاردم جمعه زهی حلاوت ایمان و طعم قند ونبات

10 خیال روی تو را عابدی که قبله نساخت ز عابدان مشمارش که می پرستد لات

11 کسی که جان چو نسیمی فدای روی تو کرد سواد نامه اعمال او بود حسنات

عکس نوشته
کامنت
comment