خلق را قصهٔ حسن پری از یاد رود از قاآنی غزل 32

خلق را قصهٔ حسن پری از یاد رود

1 خلق را قصهٔ حسن پری از یاد رود هرکجا ذکری از آن شوخ پریزاد رود

2 هر شکایت که مرا از تو بود در دل تنگ چون کنم یاد وصالت همه از یاد رود

3 هرکجا کز رخ و بالای تو گویند سخن ظلم باشدکه حدیث ازگل و شمشاد رود

4 وقت آنست که تا سنبلهٔ چرخ مرا از غم سنبل گیسوی تو فریاد رود

5 از طرب عارف و عامی همه در رقص آیند هرکجا ذکری از آن حسن خداداد رود

6 خون شود دجله ز اشک از خبر گریهٔ من وقتی از خطهٔ کرمان سوی بغداد رود

7 آن نه بالاست بلاییست که از رفتن او دل و دین و سر و سامان همه بر باد رود

8 با زبان چو منی خاصه که در مدحت شاه ستمست ار سخن از سوسن آزاد رود

عکس نوشته
کامنت
comment