ز ننگ عافیت بازم دل شرمنده از عرفی شیرازی غزل 267

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

ز ننگ عافیت بازم دل شرمنده می سوزد

1 ز ننگ عافیت بازم دل شرمنده می سوزد نه از دل گریه می جوشد، نه بر لب خنده می سوزد

2 چراغ روشن است ازعشق او درمجمع هستی کز آواز فروغش می گدازد بنده، می سوزد

3 نه تنها عشق سوزد، ساکنان ملک هستی را در این توفان آتش، رفته و آینده می سوزد

4 مکن بر عزت خود تکیه، عرفی، شرط عشق است این که اکثر آبروی گوهر ارزنده می سوزد

عکس نوشته
کامنت
comment