قامتت نیزه و رخسار تو ای عشوه پسند از جامی غزل 84

قامتت نیزه و رخسار تو ای عشوه پسند

1 قامتت نیزه و رخسار تو ای عشوه پسند آفتابیست که گشته ست یکی نیزه بلند

2 گریه ام کم نشد از لاله و نسرین بی تو راه سیل از خس و خاشاک کجا گردد بند

3 ذوق پابوس توام کشت و ندارم زهره که بپرسم ز دولعل تو که یک بوسه به چند

4 آمدم تا فکنی سایه لطفم بر سر سرو بالای تو چون سایه ام از پای فکند

5 می کشم درد دلی بی تو که مجنون نکشید می کنم کوه غمی بی تو که فرهاد نکند

6 هر سحر تا نرسد چشم بدت چرخ کند مجمر از جرم خور از ثابت و سیاره سپند

7 جامی از لطف ترنم به غزلهای کمال عندلیبیست خوش الحان به چمن های خجند

عکس نوشته
کامنت
comment