فصل بهار اسیر گل و سرو از جویای تبریزی غزل 837

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم

1 فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم در دام خود کشیده چو طاؤس گلشنم

2 داغ جنون گلی است که چون بر سرش زدم مانند شمع ریشه دوانید در تنم

3 بیخود فتاده ام چو در آیینه شخص عکس اما همیشه پشت به دیوار آهنم

4 گاه نظارهٔ تو ز مژگان بهم زدن هر دم بر آتش جگر تشنه دامنم

5 کی تندباد حادثه بی جا کند مرا از فیض صبر نام خدا، کوه آهنم

6 هر ناله ام شکافت جگر گاه شیر را جویا ز جوش عشق می مرد افکنم

عکس نوشته
کامنت
comment