صدای آن غژکم کشت و شکل آن غژکی از جامی غزل 946

صدای آن غژکم کشت و شکل آن غژکی

1 صدای آن غژکم کشت و شکل آن غژکی که شور مجلس عشاق شد ز پر نمکی

2 ز پرده بشری می زند نوا لیکن رسد به گوش من آواز سبحه ملکی

3 دمید صبح یقین از فروغ جام ای شیخ ز زهد خشک چرا مانده در حجاب شکی

4 ز سعد و نحس فلک دم زند منجم شهر ز بزم عشرت ما دور باد آن فلکی

5 عروس عشق تو را دایه شد نمی دانم که شیر ذوق ز پستان او چرا نمکی

6 سحاب مکرمت و آب رحمتی جانا ولی چه سود که بر کشتزار ما نچکی

7 هزار بلبل خوشگوست جامی آن گل را یکی بنال نه آخر ازان هزار یکی

عکس نوشته
کامنت
comment