-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خاکی که زیر پای خود آن شوخ بسپرد صد جان بها دهند اگر پا بیفشرد
2 مشتاق کعبه را ز بساط حریر به ریگ حرم که در ته پهلو بگسترد
3 مویی شدم ز فقر و فنا کو قلندری کین موی را به پاکی تجرید بسترد
4 گرمی مجو به مجلس واعظ که مستمع گر باشد آتش از دم سردش بیفسرد
5 بر من به روز هجر ز جان نیست منتی ایام مرگ را خرد از عمر نشمرد
6 من آن نیم که سرکشم از حکم تیغ او صد بار اگر چو شمع سرم را ز تن برد
7 جامی حریف اهل درین بزمگه نیافت بر وی مگیر خورده اگر می نمی خورد