-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بوی شکنج زلف تو تا در دماغ ماست روی چو آفتاب تو چشم و چراغ ماست
2 بی روی جان فزای تو جنّت چه می کنم گلخن به روی خوب تو بستان و باغ ماست
3 زلفش شبی گرفتم و زان لحظه تاکنون از بوی زلف دوست معنبر دماغ ماست
4 بی گفت و گوی عشق تو در بوستان دل دستان خوش سرای تو گویی که زاغ ماست
5 گفتم که بنده ی تو ز جانم مرا بدار گفتا که بر جبین تو دیدم که داغ ماست
6 در راه کعبه ی شب وصل تو خارها گویی ز روی شوق تو آن باغ و راغ ماست