بوی مهرت به مشام من از جهان ملک خاتون غزل 516

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

بوی مهرت به مشام من شیدا نرسد

1 بوی مهرت به مشام من شیدا نرسد گنج وصل تو به هر بی سر و بی پا نرسد

2 حاکمی گر بکشی بنده و گر بنوازی منع در مصلحت شاه گدا را نرسد

3 راستی سرو سهی گرچه به قد می نازد لیک با قدّ تواش دعوی بالا نرسد

4 من بی دل چه کنم چون ز تو دور افتادم آه اگر وامق بیچاره به عذرا نرسد

5 تا کیم وعده فردا دهی امروز برآر کام بیچاره مبادا که به فردا نرسد

6 به تمنّای سر زلف تو جان داد دلم آه اگر دست و دل من به تمنّا نرسد

7 نیست امّید بر احوال جهانم که جهان آخرالامر به وصل تو رسد یا نرسد

عکس نوشته
کامنت
comment