- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بویِ بهشت میدمد از بامِ نوبهار هان تا به سر بریم خوش ایّامِ نوبهار
2 خفتن حرام اگر هم چو عندلیب پیوندِ صبح دم نکنی شامِ نوبهار
3 باد صبا به وقتِ سحر میکند نثار بر فرقِ سبزه دِرهمِ بادامِ نوبهار
4 دستِ قضا ستیزۀ خورشید میکشد بر آسمان علاقۀ اَعلامِ نوبهار
5 خون است در پیالۀ لاله نه چیست پس لعلِ مذاب ریخته در جامِ نوبهار
6 سوسن نگر که بر طرفِ جوی میکشد باز از نیامِ نامیه صمصامِ نوبهار
7 گل بین که بر سرش ز پیِ دفعِ آفتاب از ابر سایهبان زده خیّامِ نوبهار
8 بلبل فراز منبرِ سرو آمده است تا در نشر خطبه تازه کند نامِ نوبهار
9 هم چون سهیل و زهره و شِعرا و مشتری آراستهست باغ به اَجرامِ نوبهار
10 عام است بر خلایقِ عالم چو صیتِ عدل کس بینصیب نیست ز انعامِ نوبهار
11 با این همه طراوت و لطف و جمال و حسن هم عاقبت فناست سرانجامِ نوبهار
12 تلخ است بر نزاریِ شوریده روزگار زهرِ فراقِ دوست در ایّامِ نوبهار
13 هر صبح دم سحاب ز لؤلؤیِ چشمِ من پر میکند چو بطنِ صدف کامِ نوبهار