کند هر ملتی در بندگی از آشفتهٔ شیرازی غزل 1187

آشفتهٔ شیرازی

آثار آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

کند هر ملتی در بندگی بر قبله‌ای رویی

1 کند هر ملتی در بندگی بر قبله‌ای رویی چو نیکو بنگری دارند جمله رو بر ابرویی

2 نه تنها ذکر یاهو از لب نوشین به گوش آید که در وَجْدَند ذرات جهان با هایی و هویی

3 به زلف اوست شیدایی چه صحرایی چه دریایی تعالی یک جهان دارد اسیر هر خم مویی

4 مرا آن نخل جان‌پرور به جوی دیده جا دارد نشاند باغبان گر سرو خود را بر لبِ جویی

5 به رند از چین زلفت نافه نه از آهوی چینی خطا باشد گرفته هرکه بر عشاق آهویی

6 صبا زآن طره بو داری چرا در دیده نگذشتی جهانی را توانی زندگی دادن چو از بویی

7 بود آشفته را از هردو عالم رو به سوی تو اگرچه هرکه را بینی به عالم روست بر سویی

8 مرا زخم درون مرحم ندارد در جهان اما لب نوشین دهان تو نهان کرده است دارویی

9 بیا در آینه از می بشوی این زنگ خودبینی به روی مرتضی بنگر اگر مرد خداجویی

عکس نوشته
کامنت
comment