زاهد باریک‌بین لب‌های از کمال خجندی غزل 434

کمال خجندی

آثار کمال خجندی

کمال خجندی

زاهد باریک‌بین لب‌های باریک تو دید

1 زاهد باریک‌بین لب‌های باریک تو دید خواند اللهم بارک آن دم و بر وی دمید

2 آنکه در خلوت ریاضت‌ها کشیدی سال‌ها شد ز بویت مست و در میخانه‌ها ساغر کشید

3 صوفی ما می‌کند دیوانگی‌ها در سماع آواگر یک عاقلی می‌کرد و زین می می‌چشید

4 پارسا گر بنگرد آن ابروی شوخ از کمین همچو چشمت بیش نتواند به محراب آرمید

5 تا توان انداخت خود را ناگهان در کوی دوست همچو اشک گرم‌رو بسیار می‌باید دوید

6 امشب آن مه گر چو شمع از خانقه سر برزند های و هوی صوفیان بر آسمان خواهد رسید

7 با دو صد لاف کرامت گر لبش بینی کمال باز بفروشی به جا می خرقهٔ صد بایزید

عکس نوشته
کامنت
comment