1 آسمان شق گشت و حوری پاک زاد پرده را از چهره خود بر گشاد
2 در جبینش نار و نور لایزال در دو چشم او سرور لایزال
3 حله ئی در بر سبکتر از سحاب تار و پودش از رگ برگ گلاب
4 با چنین خوبی نصبیش طوق و بند بر لب او ناله های درد مند
5 گفت رومی «روح هند است این نگر از فغانش سوزها اندر نگر»
دیدگاهها **