-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گناه عشق بتان گر چه ساخت نامه سیاهم بس است خط عذار تو عذرخواه گناهم
2 نه قطره هاست ز اشکم به روز زرد فتاده ز دست آبله ها چهره از زباله آهم
3 هزار تن بودم کاشکی که بهر قدومت در انتظار نشیند یکی به هر سر راهم
4 میان خلق همی بندم از تو چشم جهان بین ولی به دیده دل نیست جز سوی تو نگاهم
5 ببین چه صبح سعادت دمید تیره شبم را که دیده بر رخت افتاد بامداد پگاهم
6 ز بس که کاستم از غم بس است سایه تاری ز طره تو ز گرمای روز هجر پناهم
7 مگو به عشوه که جامی چه خواهی از طلب من به خاک پای تو سوگند کز تو جز تو نخواهم