1 رویت که در او دیده صفای جان دید جانست از انش نتوان آسان دید
2 حقا که چو عمر ناکزیرست ولیک چون عمر بجز بر گذرش نتوان دید
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 دوش بادی مشکبو آمد به هنگام سحر گفتم ای خرم نسیم از خلد میآیی مگر
2 کز عبیر تست عطر مجلس اصحاب دل وز غبار تست نور چشم ارباب نظر
1 آنرا که پیشوای دو عالم علی بود نزد خدای منزلتی بس علی بود
2 اقبال دارد آنکه زند دم ز دوستیش بل بندگی قنبرش از مقبلی بود
1 ایدل گرت شناختن راه حق هواست خود را بدان که عارف خود عارف خداست
2 غم ره مده بخویشتن ار وقت خوش نماند زیرا که وقت فوت شد اما خوشی بجاست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **