1 دوش از چشمم سرشگ گلون ره جست در جام شراب ریخت صد قطره نخست
2 زان ریختن سرشگ خون اندر جام معلومم شد که خون به خون خواهد شست
1 شش جهت ملک را کار یکی در ده است کز پس هفتم قران ملک به دست شه است
2 مادر هفت آسمان گر چه همه فتنه زاد تا به مراد دلش حامله شد نه مه است
1 نامزد غمی ز دهر ای دل سر گرفته هان زیر میا نه خوش نشین چون غم تست بیکران
2 صدمه آه من ببین سوخته چنبر فلک لؤلؤ روی من نگر ساخته گنج شایگان