1 دوش آنکه همه جهان ما بود آراسته میهمان ما بود
2 سوگند به جان ما همی خورد گر چند بلای جان ما بود
3 بودش همه خرمی و خوبی شکر ایزد را که آن ما بود
4 از طالع سعد ما براند فالی که نه در گمان ما بود
5 بنشست میان ما و برخاست آزار که در میان ما بود
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 نگارا بر سر عهد و وفا باش در آیین نکوعهدی چو ما باش
2 چنانک از ما جدایی ماهرویا زهرچ آن جز وفا باید جدا باش
1 حسن تو بر ماه لشکر میکشد عشق تو بر عقل خنجر میکشد
2 خدمتش بر دست میگیرد فلک هر کرا دست غمت برمیکشد
1 روی تو آرام دلها میبرد زلف تو زنهار جانها میخورد
2 تا برآمد فتنهٔ زلف و رخت عافیت را کس به کس مینشمرد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **