- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دوش در دیر مغان بودیم و کس با ما نبود گفت و گوها رفت و تشویش نفس با ما نبود
2 رو نکردیم از حرم یک بار در آتشکده کز حریمش دامن خاشاک و خس با ما نبود
3 صد قدم رفتیم دور از کوی او در پس حجاب اضطراب یک نگاه بازپس با ما نبود
4 نعمت فردوس بر ما ریختند، اما نشد کام لذت یاب، چون ذوق مگس با ما نبود
5 طایر خلدیم و ننشینیم از شاخی به شاخ کز هوای دل دو صد دام و قفس با ما نبود
6 عادت دل ما نمی دانیم، کاین نا آشنا تا به ما بستند عهدش یک نفس با ما نبود