- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دوش می رفت به صد ناز جوانی به رهی زلف پرتاب به رخ، خنده مستانه به لب
2 من عصا بر کف و قد خم شده و موی سفید می دویدم به دو صد لابه و عجزش ز عقب
3 چون مرا دید چنین گفت صفایی چه تو راست که به دنبال من آیی به چنین رنج و تعب
4 تو بدین هیئت اگر عشق نبازی چه شود با چنین حال دگر وصل جوانان مطلب