دوش مرا گفت عقل از حکیم نزاری قهستانی غزل 1029

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

دوش مرا گفت عقل از سر رای زرین

1 دوش مرا گفت عقل از سر رای زرین کای پسر احباب را بر دو جهان بر گزین

2 جز دم ایشان مزن جز درِ ایشان مرو جز دل ایشان مجوی جز رخِ ایشان مبین

3 بس ز وجود و عدم تا به کی از کیف و کم خیز برون نه قدم از صفتِ کفر و دین

4 گر قدم جان نهی در ره اخلاص شان در قدمت آسمان پست شود چون زمین

5 عزم فلک باشدت مجلس ایشان طلب خلد برین بایدت در صف ایشان نشین

6 جام محبت بگیر از کف ساقی بنوش اینت شراب طهور در نظر حور عین

7 در طلب زندگی باز نمایی مگر از قدح عارفان چشمه ماءِ معین

8 روی بگردان ز خود راهِ بقا پیش گیر روی ندارد به حق راهِ بقا جز چنین

9 جان نزاری فدا در قدم دوستان در روشِ عشق نیست مرتبه ای بیش از این

عکس نوشته
کامنت
comment