- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دوش در طرف چمن بلبلی افغان میکرد ناله در حلقه مرغان خوشالحان میکرد
2 بود در وصل ندانم ز چه رو مینالید غالبا همچو من اندیشه هجران میکرد
3 کشتیم را که رهانید تو کل زین بحر غرق میشد اگر اندیشه طوفان میکرد
4 سرنوشتش ز ازل بود که در چاه افتد ورنه یوسف حذر از حیله اخوان میکرد
5 تشنه زخم خدنگ توام ای کاش مرا در گلو قطرهای از چشمه پیکان میکرد
6 درد می دُردکش میکده را میشد صاف هرچه میگفت گرش پیر مغان آن میکرد
7 جذبه کعبه بود خاصه مردان خدا ورنه هر سست قدم قطع بیابان میکرد
8 بود اگر مست می شوق حرم شکوه چرا کعبه رو از ستم خار مغیلان میکرد
9 نرسد گل چو به مرغان چمن لشکر دی کاش میآمد و تاراج گلستان میکرد
10 زیر خط لعل تو میجست مپندار که خضر در سیاهی طلب چشمه حیوان میکرد
11 قابل گنج محبت دل مشتاق نبود ورنه این خانه ز سیل مژه ویران میکرد