-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دوش از فراغ روی تو با روی سندروس نالیدهام چو نای و فغان کردهام چو کوس
2 گفتی به وعده دوش که کام از لبت دهم افسوس ازین سخن که لبت میکند فسوس
3 آن را که پایبوس میسّر نمیشود خود دست کی دهد که کند با تو دست بوس
4 آیینه پیش دار و در ابروی خود نگر بر عاج بین کشیده کمانی ز آبنوس
5 می ده که دیر و زود عظام رمیم من دستاس سالخورده گردون کند سبوس
6 سرخ از چه شد کرانه این طشت نقرهکوب خون سیاوش است در او یا سرشک طوس
7 ابن حسام دل چه نهی در فریب دهر پرهیز کن ز عشوه دامادکش عروس