جویای تبریزی

جویای تبریزی

جویای تبریزی
جویای تبریزی

دوش آمد و به روز سیاهم از جویای تبریزی غزل 371

غزل 371 ام از 1266 غزلیات

دوش آمد و به روز سیاهم نشاند و رفت

1 دوش آمد و به روز سیاهم نشاند و رفت با من نبود جز دلی آنهم ستاند و رفت

2 بگذشت نوبهار و فزون شد جنون مرا گل تخم خار خار تو در دل فشاند و رفت

3 شب را چسان به صبح رسانم کجا روم هر چند گفتمش مرو امشب نماند و رفت

4 از شرم ریزش مژگانم شب فراق ابر سیه تر آمد و دامن تکاند و رفت

5 پا بر زمین ممال که بر بود گوی فیض زین عرصه هر که توسن همت جهاند و رفت

6 صبر آمد و زگریه فرو خوردم فشاند چندان سرشک کاتش دل را نشاند و رفت

7 جویا ببین که صاف نگه را به دیدنی از پرده های چشم و دل ما چکاند و رفت

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دوش آمد و به روز سیاهم نشاند و رفت

شاعر شعر دوش آمد و به روز سیاهم نشاند و رفت چه کسی است ؟

شاعر شعر دوش آمد و به روز سیاهم نشاند و رفت جویای تبریزی می باشد.

شعر دوش آمد و به روز سیاهم نشاند و رفت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر دوش آمد و به روز سیاهم نشاند و رفت چیست ؟

قالب شعر دوش آمد و به روز سیاهم نشاند و رفت غزل است

مضمون اصلی شعر دوش آمد و به روز سیاهم نشاند و رفت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر