- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دوش آمد و به روز سیاهم نشاند و رفت با من نبود جز دلی آنهم ستاند و رفت
2 بگذشت نوبهار و فزون شد جنون مرا گل تخم خار خار تو در دل فشاند و رفت
3 شب را چسان به صبح رسانم کجا روم هر چند گفتمش مرو امشب نماند و رفت
4 از شرم ریزش مژگانم شب فراق ابر سیه تر آمد و دامن تکاند و رفت
5 پا بر زمین ممال که بر بود گوی فیض زین عرصه هر که توسن همت جهاند و رفت
6 صبر آمد و زگریه فرو خوردم فشاند چندان سرشک کاتش دل را نشاند و رفت
7 جویا ببین که صاف نگه را به دیدنی از پرده های چشم و دل ما چکاند و رفت