دوش آمد و گفت: ای از عطار نیشابوری مختارنامه 8

عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

دوش آمد و گفت: ای شب و روزت غمِ من

1 دوش آمد و گفت: ای شب و روزت غمِ من هرگز نشوی تا تو توئی همدمِ من

2 من خورشیدم تو سایهای بر سرِخاک تا محو نگردی نشوی محرَمِ من

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر